خاطرهای از هجوم امریکاییها بر افغانستان
وحید روستایی
در آخرین روزهای تابستان سال ۱۳۸۰ قحطی و گرسنگی مردم افغانستان و علی الخصوص مردمان منطقه ما را که یک منطقه کاملا کوهستانی است میآزارید، روزانه وقتی روانه مکتب میشدم با کاروانهای متوالی و پیهم مردم که خانههای خویش را به مقصد جای و محل دیگری ترک میکردند شاهد بودم. طفل بودم و صنف ششم مکتب. در آن هوای طفلی دیدن دهکدههای که اکثریت ساکنان شان از ترس قحطی فرار کرده بودند مرا میآزارید، با خود فکر میکردم ولی نمیدانم که چه پاسخهای به پرسشهای ذهنی خویش در آن وقت میدادم.
نسبت نبود باران دامنههای کوهها و تپهها کاملا خشکیده بود، زمینهای زراعتی به جنگل آتش زده میماند. اما هنوز هم یارای نفس کشیدن داشتند. در چنین یک فضای خبرهای رادیو بی بی سی و رادیو ایران(که اکثرا ما بر آنها دسترسی داشتیم) از حمله به برجهای تجارتی نیویارک و پنتاگون خبر دادند و انگشت انتقادها به سوی امارت اسلامیافغانستان نشان میرفت و ادعا میکردند که طراحان حمله بر امریکا در افغانستان اند و این عملیات از افغانستان رهبری شده است، و همچنین همهمه حملۀ امریکا به افغانستان گوشها را میآزارید.
خزان ۱۳۸۰ برگهای درختان را طلای ساخته بود، با وجودیکه قحطی کوهها و دشتها را قبل از رسیدن خزان خشکانیده بود، و بازگشت کاروانهای پرندگان مسافر دل انگیز بود. در چنین یک فضایی امپراطور وحشی و حکومت جنایت کار امریکا پلان حمله به افغانستان را طرح و به زودی عملی ساخت. هنوز در همان مسیر طولانی روزانه به مکتب میرفتم تا درسهایم را به پایان برسانم اما نشد و نا تمام ماندند و هنوز امیدها زنده بود تا امارت اسلامیتمامیافغانستان را از وجود ملیشهها و قطاع الطریق پاک سازی کند. قوانین اسلامیحاکم گردد و مردم بتوانند در سایه سار روح بخش و روح نواز شریعت الهی لحظاتی بیارامند. این همه امیدها و آرزوها به خاک مبدل گشت و طیارات امریکایها به نجات قطاع الطریق و دزدان حرفهای شتافتند و خشم و غضب خویش را با بمبها مختلف النوع بر بالای مسلمانان افغانستان ریزانیدند.
هجوم بالای یک کشور و از میان بردن یک دولت اسلامیکار آسان و جرم اندکی نیست، افغانها دهها سال جهاد و مبارزه کردند تا یک دولت اسلامیرا تاسیس و در سایه آن زندگی کنند، اما به مجرد اینکه چنین یک دولتی ایجاد و امیدها زنده شد و مسلمانان تازه برای رفاء و آسایش مردم آستین بر زده بودند و امارت اسلامیتازه آماده میشد تا خود را تقویت و خدمات مردمیخوبتر و بیشتر بسازد ولی حکومت امریکا حمله تروریستی را بالای این حکومت آغاز کرد و به همکاری وطنفروشان آنرا از میان برد.
خبر حمله امریکاییها بر افغانستان و سقوط امارت اسلامیخانه و خانواده ما را محزون ساخته بود و شبانه با شنیدن اخبار جبهات جهادی و شنیدن عقب رفت مجاهدین غمگین میشدیم. اشغالگران به همکاری دزدان و راه زنان موفق شدند امارت اسلامیرا از میان بردارند و به جای آن اساس یک نظام فاسد دموکراتیک را درین سرزمین ما بگذارند، نظامیکه صد در صد با مذهب، فکر، اندیشه و آرمانهای این ملت مسلمان در تضاد قرار داشت و دارد.