loading...

Content extracted from http://rawshangaran.blogfa.com/rss.aspx?1601656252

بازدید : 428
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 20:38

ننگرهار: 2 فروند هلیکوپتر دشمن درحصارک سرنگون گردید و21 عسکر کماندو دران کشته شدند

بر اساس خبر، مجاهدین امارت اسلامی‌2 فروند هلیکوپتر دشمن را درمنطقه بوستانخیل ولسوالی حصارک ولایت ننگرهار مورد حملات سلاح‌های ثقیله قرار دادند که دراثران 2 فروند هلیکوپتر دشمن سرنگون گردید وتخریب گشت.

خبرمیگوید که این رویداد امروز رخ داد وطبق معلومات هلیکوپتر‌های دشمن غرض عملیات آمده بودند وبرای عساکردشمن کماندوهای تازه نفس می‌آوردند که قبل از رسیدن به هدف، مورد اصابت قرار گرفت وسرنگون گردید و21 عسکر کماوند درآن کشته شدند.

هرات : یک فروند هلی کوپتر دشمن در پشتون زرغون سرنگون گردید
بازدید : 382
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 23:37

فردای آزادی و نیازهای وطن

حکمت الله حکمت

سپیده پیروزی حق بر باطل بالا آمده و نوید آزادی را به غیوردلان افغان می‌دهد. از پروسه مذاکرات صلح چنین برمی‌آید که به زودی قلب آسیا از لوث اشغال، فساد و دخالت بیگانگان پاک خواهد شد و مردمان رنجدیده افغان – قطع نظر از تفاوت‌های قومی، زبانی، منطقه‌‌‌ای و مذهبی – با صلح و آرامش خواهند توانست برای پیشرفت و اعمار کشورشان تلاش کنند.

شکی در این نیست که این روز خوب، زود یا به دیر فراخواهد رسید. چندوچون و جزئیات آن موضوع ما نیست که صلاح مملکت خویش خسروان دانند و ما تابع دستورات بزرگان هستیم. البته در سطح میانی و پایین، باید برای اداره بهتر کشور چاره جویی کرد. مردم از فساد گسترده خسته شده اند و از رشوت خواری و دزدی‌های عاملان اداره کابل به ستوه آمده اند. یک کشور بخش‌ها و شعبه‌های مختلف دارد و برای اداره آن شعبه‌ها نیاز به نیروی کار خدوم، متعهد و متخصص است. کشور نیاز به اقتصاددان، سیاستمدار، ورزشکار، دیپلمات و سفارتکار، معلم و استاد و… دارد. شاید بگویید همین الآن افرادی تحت همین عناوین فعالیت دارند! ولی سؤال این است که آیا این افراد واقعا خدمتگزار مردم هستند؟ آیا دلسوز ملت هستند و مقصدشان فساد نیست؟ آیا به تعداد کافی داکتر، معلم و انجنیر داریم؟ باید در این موارد فکر و تأمل کرد و از تجربه کشورهای دیگر استفاده کرد. الحکمة ضالة المؤمن، حيث وجدها جذبها؛ حکمت گمشده مؤمن است و هرجا آن را بیابد، جذبش می‌ کند و از آن بهره می‌برد.

از آنجایی که سلیقه‌ها و طبیعت‌ها مختلف است، خداوند نیازهای بشر را اینگونه به وسیله خودشان برطرف می‌نماید.

مثلا یکی به ریاضی و هندسه علاقه دارد و دیگری به طب و پزشکی و آن دیگری به علوم دیگر.

اینگونه است که بخش‌های مختلف زندگی پیچیده بشر اقناع می‌شوند.

اما بازهم ممکن است بخش‌هایی مورد غفلت واقع شوند.

مثلا با توجه به اینکه افغانستان بیشتر منطقه‌‌‌ای کوهستانی و یا دارای دشت و بیابان است و بیشتر مردمانش در قریه‌ها سکونت دارند، و از طرفی جنگ‌های پی در پی پروسه ترقی را سست کرده است، تا جاییکه بعضی راپورها نشان می‌دهد بیش از شصت درصد مردم افغانستان سواد کافی ندارند.

شاید برای جبران این نقیصه سال‌های زیادی ضرورت باشد، اما می‌توان با تلاش مضاعف و توجه جدی به این مشکل، این ضعف را در کمترین زمان دور کرد.

بناءا به طور خاص به جوانان و علمای جوان توصیه می‌شود به امر ترویج آموزش توجه کنند، به فکر اعمار مکاتب باشند و دسترسی به پوهنتون را برای نوجوانان تسهیل نمایند.

میلیونها دالر کمک از کشورهای خارجی طی سال‌های اشغال دریافت و حیف و میل شده است و این نوع دزدی‌ها دیگر بس است.

اگر آموزش و علم و دانش باشد، همه چیزهست و راه پیشرفت و ترقی تا نصف پیموده شده، اما بدون علم و سواد باید محتاج دیگران و چه بسا غلام آنها شد.

بنابراین لازم است که با خوداتکایی با این معضل مبارزه کرد و نسلی دیندار و سواددار تربیه نمود که الگویی برای دیگر کشورهای مسلمان باشند.

وما ذلك علی الله بعزیز

با سپاس از شماره ۴۳ مجله حقیقت

بک لینک برای وردپرس
بازدید : 333
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 23:37

وحید روستایی

ملت مسلمانم!

دست طالب را بگیرید و به حدیث شریف « انصر اخاک ظالما او مظلوما».

عمل کنید، طالبان پیش­قراولان امت اند که در دفاع از اسلام، مقدسات و ارزش‌ها قرار دارند، طالب و یا همان مجاهد 20 سال به کمر باروت بست و در مقابل پیشرفته ترین سلاح‌های اشغالگران و صلیبیان مبارزه کرد و هنوز هزاران فرد این گروه در معسکرهای نظامی‌منتظر نوبت اجرای عملیات‌های استشهادی اند.

به راستی سخن از استشهادی‌های طالب سخن نغز، نیکو و طولانی و دلپذیر است، هرگاه می‌خواهم در بارۀ استشهادیان و فدائیان بنویسم ناخود آگاه اشک در چشمانم حلقه می‌زند.

باری چند سال قبل با یکی ازین شهسواران همسفر شدیم، همسفر جهاد در یکی از ولایت‌های شمال. جوان کاکه و عیار از سرزمین سلطان محمود غزنوی با قامت نسبتا کوتاه اما با دل، جرئت، استقامت و غیرت که امثالش در جوانان صدر اسلام دیده می­شود.

طالب و مجاهد تنها یک گروه نظامی‌محض نیست که اگر کمک شود پیشرفت می‌کند و سپر در مقابل تهاجمات بیگانگان می‌باشد بلکه طالب با آنکه از میان جامعه برخواسته و با کلتور و فرهنگ و مذهب افغانی سازگاری دارد و آنرا رعایت می‌کند چشم امید مردم این مرزبوم است، یعنی طالب فراتر از یک گروه نظامی‌می‌باشد که بخش‌های دیگری را هم در خود دارد، می‌پروراند و ملت به رعایت آن تشویقش میکند.

طالب و مجاهد یک آزموده شده‌‌‌ای موفق است، او در تاریخ بیست و پنج ساله‌‌‌ای خویش توانست با مشکلات و سختی‌ها دست و پنجه نرم کند و از میان بحران‌ها سربلند و موفق دو باره به میدان بیاید.

ما نباید طالب را با گروه‌های جهادی زمان جهاد با شوروی مقایسه کنیم و اصلا این دو قابل مقایسه نیستند. گروه‌های جهادی تقریبا 20 سال در مقابل حکومت غیراسلامی‌داود و سپس در مقابل اشغالگران روسی جهاد کردند و هنوز دو دهه تکمیل نگردیده بود که خود شان به بیست گروه و بلکه بیشتر از آن تقسیم شدند و انارشی کامل در کشور حاکم و ظلم و ستم بالای ملت به اوج خود رسید که با یاد آوری کارهای جهادی‌های سابق بعضا قلم می‌شرمد.

یکی از دلایل دیگری که باید طالب و مجاهد حمایت و همکاری شود این است که طالب ملتزم به شریعت اسلامی‌است، ما اصلا به اعتراضات بعضی‌ها درین زمینه توجه نمیکنیم و اصلا به خاطر کیک پوستین را آتش نمی‌زنیم.

فقه حنفی از جمله مذاهب مشهور جهان اسلام است و سالهای درازی مورد تایید علمای بزرگ بوده و در نظام‌های خلافت مورد تطبیق قرار می‌گرفته و از جمله غنی ترین مذاهب در بخش فقه در جهان اسلام می‌باشد.

لازم میدانم برای یک تعداد کتاب‌های چون فقه الائتلاف، فقه الاختلاف و … را آدرس بدهم تا فشار بیجای اعتراض­کنندگان متعادل گرددو تعادل شان را حفظ کنند.

نکته دیگری که از طالب و یا مجاهد باید حمایت و همکاری شود این است که بزرگان این گروه مردمان با ثبات و فداکار اند؛ ثبات آنها تاجایی است که زندان، شکنجه، قتل، اتلاف مال و همه سختی‌ها را تحمل کردند ولی بر سر نظام امارت و قانون شریعت معامله نکردند؛ هروقت قول شهید منصور به ذهنم می‌آید که در جواب یکی از شیوخ گفته بود: مانند استشهادی‌ها تکه تکه میشوم ولی بر سر امارت و شریعت معامله نخواهم کرد. و به راستی که الله تعالی گمانش راست کرد و مردانه وار جام شهادت نوشید.

نحسبه شهیدا والله حسیبه

به امید برپایی نظام اسلامی

فردای آزادی و نیازهای وطن
برچسب ها
بازدید : 524
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 23:37

پشت پرده‌ی اتحاد شیعیان هزاره‌ی دایکندی افغانستان با طالبان

ارائه دهنده:ابو عمر کندزی

اتحاد شیعیان هزاره‌ی دایکندی با امارت اسلامی‌افغانستان از یک سو و روابط حسنه‌ی امارت اسلامی‌افغانستان با ایران در واقع بیانگر اثر بخشی سیاستهای وحدت طلبانه‌ی جمهوری اسلامی‌ایران در روابط خارجی آن با سایر مسلمین و واکنش صحیح امارت اسلامی‌به این سیاستهای وحدت طلبانه با شیعیان است .

این سیاست وحدت طلبانه‌ی جمهوری اسلامی‌ایران تا کنون توانسته در عراق تقریباً به صورت کلی جنگ مذهبی میان شیعه و سنی را خاتمه بخشد و در لبنان نیز به جنگهای داخلی شیعه – سنی خاتمه بخشید و در سوریه هم هر جا نیروهای مسلح وابسته به ترکیه و گروههای متفرق نجدی وجود ندارند این جنگ مذهبی هم تقرباً وجود ندارد .

در واقع هر جا جهوری اسلامی‌ایران توانسته جای پائی باز کند اولین ثمرات آن اتحاد بین مذاهب مختلف اسلامی‌بوده است . نمونه‌ی افغانستان هم یکی دیگر از ثمرات این اتحاد استراتژیک است .

زمانی که دیدیم که شماری از شیعیان هزار در ولایت دایکندی با امارت اسلامی‌بیعت نموده و به مجاهدین در منطقه پیوستند، و زمانی که مصاحبه‌ی محترم مولوی ثاقب صاحب عضو حلقه مرکزی حوزه غرب را دیدیم متوجه شدیم که در افغانستان هم با بیرون رفتن آمریکا و ناتو شاهد تحولات زیر بنائی در زمینه‌ی وحدت اسلامی‌میان مذاهب مختلف اسلامی‌و آگاهی بیشتر بر دشمن شناسی شرعی هستیم .

هم اکنون مسلمین متوجه شده اند که دشمن اصلی آنها آمریکا و متحدین آمریکاست و هر گونه جنگ مذهبی در واقع خدمت به آمریکا و خواسته‌ی آمریکا و مزدوران و متحدین آمریکا است .

با استفاده از لینک‌های ذیل می‌توانید این راپور ویدیویی را تماشا و داونلود کنید:

فردای آزادی و نیازهای وطن
بازدید : 372
جمعه 15 آبان 1399 زمان : 5:36

«دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟[۱] بسم الله الرحمن الرحیم «إنِ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ، وَنَسْتَعِينُهُ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» به راستی حمد و سپاس تنها لایق خدا است، او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و بخشش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به خدا از بدی‌های نفسهایمان و از بدی‌های اعمالمان، هر کس که خدا او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نماید هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده او است. – یأْ أیهَاْ الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون” (آل عمران /۱۰۲) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنانکه شایسته است، تقوای الله را داشته باشید و نمیرید مگر آن که مسلمان باشید». – یأْ أیهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِیراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَیکُمْ رَقِیبَاً (نساء /۱) «ای مردمان از پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی پخش کرد. و از خدایی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید، و دوری کنید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید زیرا بی گمان خداوند مراقب شما است» -یأْ أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِیداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (احزاب / ۷۰) :«ای مؤمنان از خدا بپرهیزید و سخن حق و درست بگویید. در نتیجه خدا (توفیق خیرتان می‌دهد و) اعمالتان را نیک می‌گرداند و گناهانتان را می‌بخشاید. اصلاً هر کس از خدا و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی بزرگی دست می‌یابد».” “أما بعد : إِنَّ أَصْدَقَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَ خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ وَشَرَّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ ” راست ترین سخن کتاب خدا و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش است. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته الله تعالی می‌فرماید: قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ (توبه/۲۹) با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز قیامت ایمان دارند، و نه چیزی را که خدا و فرستاده‌اش تحریم کرده‌اند حرام می‌دانند، و نه آئین حق را می‌پذیرند، بجنگید تا زمانی که خاضعانه به اندازه توانائی، جزیه را می‌پردازند. بدون شک اهل کتاب نیز برای خود تصوراتی از خدا و قیامت و حلال و حرام بر پایه‌ی عقاید خود دارند اما الله تعالی چنین تصوراتی را قبول ندارد و تنها عقایدی را می‌پذیرد که از زبان آخرین فرستاده اش بیان شده اند . در این صورت در تعریف اصطلاحات متعلق به شریعتهای آسمانی چون الله، شهید، «دین»، زندگی بعدی و سایر موارد نیز باید دید که الله تعالی چه تعریفی از آن دارد و سایر توهمات، تعاریف و تصورات ضد شرعی را دور ریخت . هر کسی تصور و تعریفی از خدا دارد اما یک مسلمان همان «الله» یی را قبول دارد که خودش در قرآن و از طریق پیامبرش خودش را معرفی کرده. هر کسی تصور و تعریفی از «قیامت» دارد اما یک مسلمان همان قیامتی را قبول دارد که الله تعالی از زبان آخرین فرستاده اش توصیف کرده است. هر کسی تصوری از «آزاد» و «ممنوع» دارد اما یک مسلمان همان «آزاد»ی را «آزاد» می‌داند که الله «آزاد» دانسته و همان«ممنوع»ی را می‌پذیرد که الله «ممنوع» کرده است. در تعریف «دین» هم باز میان انسانها اختلاف زیادی وجود دارد و ما باید بدانیم که در زبان عربی که قرآن بر این زبان نازل شده و آیات قرآنی«دین» به چه معناست؟ زمانی که برای یک عرب، کلمه‌ی دین ذکر می‌شد چهار معنی را برای خودش تجسم می‌کرد: به معنی چیرگی، قدرت، حکمرانی، فرمانروایی، مطیع ساختن. در یک کلمه، «قدرت حاکمیت». زمانی که می‌گویند: دان النّاسَ: یعنی مردم را مجبور به اطاعت از خودش کرد. همچنین در پندی آموزنده آمده است: الْكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ. یعنی: آدم زرنگ، کسی است که بر نفس خود مسلط شود و آن را رام خودش کند و برای بعد از مرگ بکوشد. شرع، قانون، برنامه، آداب و رسوم .در یک کلمه به معنای «قانون و برنامه». آمده است که: أنه علیه السلام کان علی دین قومه. یعنی: پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم قبل از بعثت (در اموری مانند ازدواج، طلاق، ارث و سایر امور مدنی و اجتماعی) تابع حدود، مقررات و قوانین قوم خویش بود. اطاعت، بندگی، خدمت کردن. در یک کلام یعنی «اطاعت کردن و فرمانبرداری کردن». در حدیث خوارج آمده است که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «یَمْرُقُونَ مِنْ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنْ الرَّمِیَّةِ» یعنی: خوارج از دین خارج می‌شوند آن چنان که تیر از کمان خارج می‌شود. معنای حدیث به این شکل نیست که خوارج به طور کلی از دین به معنای ملت (اسلام) خارج خواهند شد و کافر می‌شوند؛ چون هنگامی‌که از علی بن ابی طالب رضی الله عنه پرسیدند که: آیا خوارج کافر بودند؟ در پاسخ گفت: آنان از کفر فرار کردند. و باز هم پرسیدند که آیا خوارج منافق بودند؟ گفت: منافقان، خدا را بسیار کم یاد می‌کنند در حالی که آنان صبح و شب به ذکر خدا مشغولند. از این فرموده‌های علی بن ابی طالب رضی الله عنه به خوبی معلوم می‌شود که در این جا، مراد از کلمه «دین»، اطاعت بر امام بر حق است، اطاعت وفرمانبرداری کردن. مجازات کردن، پاداش دادن، قضاوت کردن، حساب کردن. در ضرب المثل‌های عربی آمده است که: کما تُدینُ تُدانُ. یعنی: هرگونه که با مردم رفتار کنی به همان شکل نیز با تو رفتار خواهند کرد.. در این صورت دانستن معنی دین برای عربها امری عادی و روزمره بود و مثل بسیاری از اصطلاحات دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم نیاز نبود که مثل ما این اصطلاحات را برای قومش توضیح دهد و اینهمه وقت صرف کند بلکه خود مردم بر این اصطلاحات آگاه بودند و قرآن بر زبان مادری آنها نازل شده بود و تنها کافی بود سخن به آنها برسد تا در مورد این چیزی که برایشان واضح و قابل درک و فهم است تعقل کنند«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (یوسف/۲). به این شکل یک عرب با شنیدن کلمه‌ی «دین» به سادگی چهار معنای پایه‌‌‌ای و اساسی در ذهنش شکل می‌گرفت: قدرت و حاکمیت. قوانین، حدود و راه و روش و برنامه‌‌‌ای که مردمان تحت نفوذ این حاکمیت از آن پیروی می‌کنند. اطاعت و فرمانبرداری از قدرت حاکمیت و قانونی که اجرا می‌کند. و در نهایت محاسبه، قضاوت، پاداش دادن یا مجازات کردن. در مجموع، «دین» یعنی مجموعه‌ی قدرت حکومتی، که با قوانین و مقرراتی که تصویب نموده مردم را به اطاعت و فرمانبرداری از این مجموعه قوانین وادار می‌سازد، و بر اساس میزان اطاعت یا سرپیچی از این قوانین و حدود، آن‌ها را محاسبه می‌کند و به آن‌ها پاداش می‌دهد یا آن‌ها را مجازات می‌کند. این همان چیزی بود که یک عرب به محض شنیدن«دین»، برایش تداعی می‌شد و زمانی که می‌گفتند: تابع فلان«دین» شو، می‌فهمید که چه چیزی را می‌پذیرد؛ به همین دلیل یا آگاهانه آن را می‌پذیرفت یا رد می‌کرد. الان برویم سراغ معنی «دین» در قرآن: کلمه‌ی «دین» در قرآن کریم با آنکه از همان ۴ رکن و مفهوم اصلی تشکیل شده، اما بسیار کامل تر از معنای لغوی آن استفاده و توضیح داده شده است: حاکمیت و سلطه‌ی برتر قوانین و احکامی‌که به واسطه‌ی قدرت آن حاکمیت به وجود آمده اند. اطاعت کردن و پذیرفتن سلطه‌‌‌ای که به واسطه‌ی قدرت آن حاکمیت به وجود آمده است. پاداشی که قدرت حاکمیت و سلطه‌ی برتر به افراد، برای پیروی از آن نظام و داشتن اخلاص نسبت به او می‌دهد و یا مجازاتی که در مورد هرگونه تمرد و عصیانی اعمال می‌کند. قرآن کریم، گاهی کلمه‌ی «دین» را بر دو معنای حاکمیت و اطاعت کردن؛ گاهی نیز آن را فقط در یکی از دو معنای قوانین و احکام و پاداش دادن و مجازات کردن استفاده می‌کند، و در بعضی موارد هم کلمه‌ی «دین» را استعمال کرده و همزمان هر چهار معنای آن را اراده می‌کند. دین با معنای(حاکمیت و اطاعت کردن) / الله متعال می‌فرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء وَیُقِیمُوا الصَّلَاهَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاهَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَهِ (بینه/۵) در حالي كه جز اين بديشان دستور داده نشده است كه مخلصانه و حق گرايانه خدای را عبادت کنند و تنها شريعت او را دین (خود) بدانند، و نماز را چنان كه بايد بخوانند، و زكات را (به تمام و كمال) بپردازند. دین راستين و ارزشمند اين است و بس. در این آیه و آیات مشابه، کلمه‌ی دین به معنای قدرت برتر، فرمانبرداری از سلطه‌ی الله و در نهایت پذیرش اطاعت و بندگی در مقابل آن به کار رفته است؛ و مراد از خالص کردن دین برای خداوند که در آیات به آن اشاره شده این است که انسان تسلیم حاکمیت، فرمانروایی و دستور غیر خدا نشود، و اطاعت و بندگی خود را آن چنان برای خدا خالص نماید که جز او کسی را عبادت نکند و هرگز از غیر خدا پیروی نکند. دین با معنای (یک نظام فکری و عملی، یعنی قوانین و احکام)/ الله متعال می‌فرماید: – إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ (یوسف/۴۰) فرمانروائی از آن خدا است و بس. خدا دستور داده است كه جز او را عبادت نکنید. اين است دين راست و ثابتی ولي بيشتر مردم نمي‌دانند. – کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ (یوسف/۷۶) ما اين گونه برای يوسف چاره‌سازي كرديم. چرا كه يوسف طبق قانون شاه مصر نمی‌توانست برادرش را بگيرد. یا در جای دیگری می‌فرماید: أَمْ لَهُمْ شُرَکَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّهُ (شوری/۲۱)، شايد آنان شرکایی دارند كه براي ايشان قوانینی از دينی را پديد آورده‌اند كه خدا بدان اجازه نداده است (و از آن بی خبر است‌؟). کلمه‌ی «دین» در این آیات یعنی قانون،حدود، شریعت، طریقت و یک نظام فکری و عملی که انسان خود را نسبت به اجرای آن مقید و ملزم می‌داند. دین با معنای چهارم: (پاداش دادن و مجازات کردن) / الله متعال می‌فرماید: – إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ* وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ (ذاریات/۶-۵) مسلّماً چيزی كه بدان وعده داده می‌شويد، راست و قطعي است ‏و روز جزا (پاداش دادن و مجازات کردن) حتماً وقوع پيدا مي‌كند و مي‌آيد. ‏ یا در جای دیگری می‌فرماید: أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ* فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ* وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ (ماعون/۳-۱)‏ كسانی كه به دين و آئين، و سزا و جزا (در پيشگاه خدا) ايمان ندارند، می‌فهمي كه چگونه كساني اند؟آنان کسانیند که یتیم را از پیش خود می‌رانند .‏ ‏‏(و ديگران را به سير كردن) و به خوراك دادن مستمندان تشويق و ترغيب نمي‌نمايند. ‏ یا در جای دیگری می‌فرماید: وَمَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ* ثُمَّ مَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ*یوْمَ لَا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَیْئًا وَالْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (انفطار/۱۹-۱۷)‏ (اي انسان!) تو چه می‌دانی كه روز سزا و جزا چگونه است‌؟ ‏روزي است كه هيچ كسی براي هيچ كسي كاری نمی‌‌تواند بكند و از دست كسی برای كسی كاری ساخته نيست، و در آن روز فرمان، فرمان خداست و بس، و كار و بار كلّاً بدو واگذار می‌گردد. کلمه‌ی دین در این آیات به معنای قضاوت کردن در مورد اعمال انسان، مجازات کردن و پاداش دادن است. دین به عنوان اصطلاحی جامع و فراگیر که هر ۴ معنی و مفهوم دین را یکجا می‌رساند: الله متعال می‌فرماید: إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ (آل عمران/۱۹) بي گمان دين در پيشگاه خدا اسلام است. وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (آل عمران/۸۵(، و كسی كه غير از اسلام، دین دیگری را انتخاب کند، از او پذيرفته نمی‌شود و او در آخرت از زمره‌‌ی زيان كاران خواهد بود. در این صورت الله تعالی می‌فرماید «دین» با آن ۴ معنی و مفهومش به صورت کامل (نه ناقص)تنها متعلق به «دین» اسلام است و الله تعالی غیر از «دین» اسلام «دین» دیگری را قبول ندارد. الله متعال در جای دیگری می‌فرماید: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ( توبه/۳۳) الله است كه پيغمبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) فرستاده است تا اين دین كامل را بر همه‌ي دین‌ها پيروز کند هرچند كه سکولارها (یا به زبان عربی مشركین) خوششان نیاید و بدشان بیاید. در جای دیگر الله متعال می‌فرماید: ‏وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ (انفال/۳۹) و با آنان پيكار كنيد تا فتنه‌ای باقي نماند و دين، تمامش و به صورت کامل(نه بخشی از آن) از آن خدا گردد. در این آیه نیز، به مسلمانان دستورمی‌دهد که دین باید به صورت کاملش متعلق به الله گردد و… در جای دیگر الله متعال می‌فرماید: إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ* وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(نصر/۱- ۲) هنگامی‌كه ياری خدا و پيروزي (و فتح مكّه) فرا مي‌رسد. ‏و مردم را مي‌بيني كه دسته دسته و گروه گروه داخل دين خدا مي‌شوند. این آیه دقیقاً زمانی پیامبرش را مورد خطاب قرار می‌دهد که رسول الله صلی الله علیه و سلم صاحب قدرت حکومتی بود و هر ۴ مفهوم و محتوای دین را به صورت کامل اجرا می‌کرد و مردم با فتح پایتخت سکولاریستهای آن زمان در شبه جزیره‌ی عربستان وارد دین اسلام می‌شدند. پس دين واحد نزد الله، اسلام است: « إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» (آل عمران/ ۱۹) بي گمان دين در پيشگاه خدا اسلام است. در برابر دین اسلام با تمام شریعتهایش ما شاهد «دین» مشرکین یا سکولاریستها با تمام احزاب و مذاهبش هستیم که اینها نیز می‌خواهند همان ۴ معنی و مفهوم «دین» را برای خود داشته باشند به همین دلیل الله تعالی به پیامبرش دستور داده که به کافران مشرک (یا سکولار) بگوید: لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ (کافرون/۶) دین خودتان برای خودتان، و دین خودم برای خودم! ‏ این «دین»سابقه‌ی تاریخی طولانی در برابر «دین» اسلام دارد . به عنوان مثال فرعون هم خودش را مدافع همین«دین» مشرکین یا سکولاریستها می‌دانست و می‌گفت : وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى وَلْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ (غافر/۲۶)، ‏فرعون (به اطرافيان و مشاوران خود) گفت: مرا رها کنید تا من موسي را بكشم و او پروردگارش را (برای نجات خود از دست من) به فرياد بخواند. من از اين می‌ترسم كه دین شما را تغيير دهد، يا اين كه در زمين فساد را گسترش دهد. حالا الله تعالی می‌فرماید : هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ (توبه/۳۳، فتح/۲۸، صف/۹) خداست كه پيغمبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين روانه كرده است. و می‌فرماید: إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ (آل‌عمران/۱۹) بی گمان دین نزد خدا همان اسلام است. – همچنین امر می‌کند: وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ (نساء/۱۴۶)، ‏و دین خود را خالصانه از آن خدا و الله كنید. همچنین می‌فرماید: وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ (آل عمران/۸۵) هر كسی غير از آئين و دین اسلام، دین دیگری را انتخاب کند، از او قبول نمی‌شود و پذيرفته نمي‌شود. – ‏ما نیز همین سوال الله تعالی را از شما داریم : أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ (آل‌عمران/۸۳)، آیا جز «دین» خدا چیز دیگری را مى‏خواهید؟ دنبال چیز دیگری هستید؟ آیا این ۴ معنی و مفهوم «دین» را به «دین» اسلام می‌دهید یا «دین» سکولاریسم و سکولاریستها؟ سکولاریستها یا به زبان عربی «مشرکین» در واقع كسانی هستند كه این چهار معنی «دین» را از هیچ یک از شریعتهای آسمانی قبول نمی‌کنند و بدون تعارف و آشکارا و روشن می‌گویند ما این قوانین را از الله نگرفته ایم و این قوانین را یا خودمان در پارلمانها و دارالندوهایمان تولید کرده ایم یا از گذشتگانمان به ما رسیده است «وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا» (بقره/۱۷۰) . این مشرکین به دو دسته‌ی عمده با هزاران حزب و زیر شاخه تقسیم می‌شوند: یا کسانی هستند که تصوراتی در مورد خدا و قیامت و غیره برای خود دارند که امروزه در قالب سکولارهای لیبرال جای می‌گیرند. یا اینکه خدا و قیامت را قبول ندارند که در ادبیات قرآنی تحت عنوان دهری و درادبیات امروزین سکولاریستها تحت عنوان آتئیست و ماتریالیست و دئیست و غیره از آنها نام برده می‌شود . پس در کل مشرکین یا سکولاریستها در شکل کلان آن همین دو دسته با هزاران حزب و فرقه و مذهب هستند. سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین نمی‌پذيرند كه ۱- حاکمیت، ۲- قانون گذاری، ۳- اطاعت و فرمانبرداری، ۴- و جزا و پاداش در این دنیا از انسان گرفته شده و تماماً در اختيارالله تعالی قرار بگيرد. در این صورت، «سکولاریسم» نیز «دین»ی است در برابر «دین» اسلام و شریعت‌های آسمانی، و زمانی که خداوند می‌فرماید: “لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ” یعنی چه؟ یعنی: – قرار نیست تمام ادیان از جانب الله آمده باشند . بلکه بشر هم می‌تواند خودش تولید کننده‌ی «دین» باشد. اشتباهی که خیلی‌ها در آن می‌افتند این است که خیال می‌کنند «دین» حتما از طرف خدا آمده. نه اینگونه نیست. – “لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ” یعنی چه؟ یعنی برنامه‌ی خودساخته‌ی «مشرکین» یا «سکولاریست‌ها» نیز «دین» است «دین»ی در برابر «دین» اسلام، و سکولاریست‌ها نیز «دین» دارند، «دین»ی که خودشان تولید کرده اند؛ که بر اساس آن هر چهار معنی «دین» را تطبیق می‌دهند و در زندگی اجرا می‌کنند. یعنی: حاکمیت و قدرت حکومتی خاص (تایبه ت) خود را دارند. قانون، برنامه، بایدها و نبایدهای خاص (تایبه ت) خود را دارند. از شهروندان خود می‌خواهند که در برابر این قوانین و احکام حکومتی، اطاعت کنند و فرمانبردار باشند. سیستم قضایی و جزا و پاداش دارند و متناسب با احکام خود جزا و پاداش می‌دهند. سکولاریست‌ها هر چهار معنی و مفهوم «دین» را دارند. در این صورت، «دین سکولاریسم» در برابر «دین اسلام» قرار می‌گیرد و کسی نمی‌تواند هم «دین سکولاریسم» داشته باشد و هم «دین اسلام» را. نمی‌تواند هم از قوانین شیطان پیروی کند هم از قوانین الله، نمی‌تواند هم حاکمیت الله را بپذیرد هم حاکمیت شیطان را. الله تعالی دو قلب را در سینه کسی قرار نداده است که یکی از این قلبها را به «دین» کفارسکولار بدهی و یکی را به «دین» اسلام : مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ (احزاب/۴) در انتخاب این دو راه، انسان یا مسلمان است یا سکولاریست؛ ونمی‌توان به بعضی از «دین» اسلام ایمان آورد و قبولش کرد و بعضی از آن را نیز قبول نداشت « وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ» چیز ترکیبی از حق و باطل هم وجود ندارد که شخص بخشی از اسلام را با بخشی از «دین» سکولاریسم قبول داشته باشد؛ و نمی‌توان با ترکیب بعضی از حق با بعضی از باطل یک معجون جدید ساخت. تنها کسانی مرتکب چنین ترکیبی می‌شوند که قصد دارند از این ترکیب، یک راه سوم و بینابینی مرکب از الله با شیطان، برای خود درست کنند « وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلً» که الله متعال در مورد آن‌ها می‌فرماید: أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا (نساء/۱۵۱). آنان جملگی بیگمان کافرند، و ما برای کافران عذاب خوارکننده‌ای فراهم آورده‌ایم .‏ این سکولار (یا به زبان عربی این مشرک ) که بخشی یا تمام قانون شریعت الله را رد کرده، در واقع می‌گوید: نعوذ بالله – الله، شایستگی آن را دارد که در مورد آداب طهارت و وضو نماز و سایر امور کاملاً ریزشخصی قانون تعین کند اما شایستگی آن را ندارد که در امور قضائی و اقتصادی و نظامی‌و اداری جامعه قانون تعین کند نعوذ بالله – الله، شایستگی آن را ندارد که من حاکمیتم را به قوانین او بسپارم، – نعوذ بالله – الله، شایستگی آن را ندارد و ارزش آن را ندارد که اطاعت و فرمانبرداری خود را به قوانین او تقدیم کنم، بلکه هوای نفس و سایر خدایان و احزاب سکولاری که برای خود انتخاب کرده ام دارای چنین شایستگی هستند. به همین دلیل الله تعالی هرگز چنین اشخاص توهین کننده‌ی سکولاری را نخواهد بخشید که مستقیما به خود او توهین کرده اند و علیم و حکیم و قادری و سایر ویژگیهای او را زیر سوال برده اند و به نحوی الله تعالی را به جهل و ضعف و … متهم کرده اند . سبحانه عما یشرکون. الله تعالی در دنیا با نجس خواندن مشرکین یا سکولاریستها «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ » (توبه/۲۸) سیستم برائت از سکولاریستها و سپس عقایدشان را وضع کرده است «إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» (ممتحنه/۴) به همین دلیل نه از سکولاریستها زن سکولار گرفته می‌شود نه طعام سکولاریستها خورده می‌شود و نه از سکولاریستها جزیه پذیرفته می‌شود، در حالی که اهل کتاب مشمول این برائت و این ۳ حکم نمی‌گردند و ما تنها از عقاید اهل کتاب برائت می‌جوئیم نه از خود آنها. در قیامت هم الله تعالی هرگز شخصی که با عقاید سکولاریستی مرده باشد را نخواهد بخشید، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: كلُّ ذنبٍ عسَى اللهُ أنْ يَغفِرَهُ، إلَّا مَن مات مُشْرِكًا، أوْ مُؤْمِنٌ قَتَل مؤمِنًا مُتعمِّدًا [۲] اما این سکولاریستها (یا به زبان عربی این مشرکین) به این بسنده نمی‌کنند و قانع به این نیستند که «دین» خودشان را داشته باشند و مسلمین هم «دین» خودشان را، بلکه جنگی مسلحانه را نیز بر پیروان رسول الله صلی الله علیه وسلم تحمیل می‌کنند تا زمانی که ما این ۴ معنی و ۴ محتوای «دین» را از دین اسلام گرفته و به «دین» سکولاریسم تقدیم کنیم . چنانچه الله تعالی می‌فرماید : وَلا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا (بقره/۲۱۷) و «پیوسته و همیشه» با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دینتان مرتد کنند. آن‌ها از پیروان شریعت‌های آسمانی و بخصوص شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم می‌خواهند که دست از مفاهیم چهار گانه‌ی «دین» اسلام و در واقع محتوای «دین» اسلام بردارند، همین و بس. برای همین هم، قتال و جنگ مسلحانه را همیشه بر مسلمین تحمیل کرده اند. الله متعال همچنان که خلق کردن را حق خودش دانسته، حکم کردن و قانون گذاری را هم حق خودش می‌داند «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ»، اما کسی ۱- «آگاهانه» ۲- عمداً ۳- به میل و اختیار خودش مخلوق الله را در امر قانون گذاری جانشین الله قرار می‌دهد. الان باید متوجه شده باشید که چرا الله تعالی کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب را مشرک ننامیده؟ چون این دسته از کفار بر این باورند هر چه دارند از سوی الله آمده و هرگز نمی‌گویند آنچه دارند خودشان درست کرده اند یا از سوی الله نیست، اما این مشرک بی شرمانه می‌گوید این قوانین من ربطی به الله ندارد و باید جایگزین قوانین الله نیز بشوند!!! در این صورت، نسبت به کافر مشرک یا سکولاری که مخلوقی را تا مرتبه‌ی خالق آسمان‌ها و زمین بالا می‌برد، و حتی قوانین مخلوق را بالاتر از قوانین الله می‌داند چه باید کرد؟ حتی برای کسانی که سکولار یا به زبان عربی مشرک مرده اند نمی‌توان دعای مغفرت و بخشش هم کرد و هیچ سودی برایشان ندارد، چون الله تعالی هرگز آنها را نمی‌بخشد حتی اگر این مشرک یا سکولار پدر سیدنا ابرهیم علیه السلام باشد .«إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ» (ممتحنه/۴) زمانی که شما از ۱- قدرت حکومتی، ۲- قانون و برنامه‌ی شریعت الله، ۳- اطاعت و پیروی از این قانون و برنامه و ۴- مجازات کردن و پاداش دادن بر اساس این برنامه دست بکشید، آن وقت دست از محتوای «دین» خود نکشیده اید؟ خوب، سکولارها همین را از شما می‌خواهند، و برای همین همیشه با شما قتال می‌کنند و می‌جنگند. دقت کنید، تا رسیدن به این هدف با شما فقط گفتگو نمی‌کنند، قتال می‌کنند و جنگ مسلحانه. زمانی که شخص به چنین درجه‌‌‌ای می‌رسد و از معانی چهارگانه‌ی «دین» و محتوای اساسی «دین» دست می‌کشد سکولاریست‌ها نیز دست از جنگ و قتال با آن‌ها برمی‌دارند، و در چارچوب قوانین سکولاریستی خود، همچون کمونیستها و هم جنس بازها، گروه‌های شیطان پرست و سایر طبقات اجتماعی جامعه‌ی سکولاریستی، در قالب آزادی‌های شخصی به آن‌ها امتیازاتی شبهه برابر می‌دهند چون به اینها امتیازاتی برابر با سکولاریستها نمی‌دهند، این افرادی که دست از محتوای ۴ گانه‌ی دین خود کشیده اند در سایه‌ی این حداقل آزادی‌ها می‌توانند برای خودشان مسجد بسازند، ریش بگذارند، حج بروند، روزه بگیرند، اعتکاف کنند و سایر امور شخصی شان را در دل خودشان نگه دارند و انجام دهند، همچنان که یک شیطان پرست و نصرانی هم می‌تواند برای خودش مکان‌هایی داشته باشد و مراسم‌های خودش را در مراکز خودش انجام بدهد. در اینجا، آشکارا «دین سکولاریسم» یک دیکتاتوری نظامی‌و مسلحانه‌‌‌ای است در برابر هر قانون و برنامه‌‌‌ای غیر از قوانین و برنامه‌های سکولاریستی، و تا زمانی با شما خواهند جنگید که شما از ۴ محتوا و ۴ مفهوم «دین» دست بکشید؛ و تا زمانی که مسلمین را به این درجه نرسانیده اند با آن‌ها خواهند جنگید آن هم جنگی مسلحانه با پشتیبانی جنگ نرم و روانی و تبلیغی که همیشه داشته اند. حالا شما این ۴ معنی و مفهوم «دین» یعنی: ۱- قدرت حکومتی ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش را به کدام «دین» می‌دهی؟ به «دین» الله یا به «دین» سکولاریسم؟ پاسخ به این سوال «دین» شما را مشخص می‌کند. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الجَنَّة وَمَا قَرَّبَ إِلَيْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ، وَأَعُوذُ بِكَ مَنَ النَّارِ وَمَا قَرَّبَ إِلَيْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ. رَبَّنَا أَعِزَّنَا بِالإِسْلامِ، وَأَعِزَّ بِنَا الإسْلامَ، اللَّهُمَّ أَعْلِ بِنَا كَلِمَةَ الإسْلاَمِ، وَارْفَعْ بِنَا رَايَةَ القُرْآنِ. سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته [۱] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی‌حفظه الله تحت عنوان : «دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟ [۲] صحيح أبي داود 4270

شال گردنی از جنس هدیه
بازدید : 360
جمعه 15 آبان 1399 زمان : 5:36

قاتل محصلین کیست؟

بدبختانه، دیروز ده‌ها تن محصلین پوهنتون کابل در حمله ناجوانمردانه، وحشیانه و ظالمانه دشمنان بشریت، اسلام و کشور شهید و زخمی‌شدند.

یکروز پیش ازان در مرکز تاریخی علمی‌نورالمدارس، غزنی نیز انفجار مرموزی رخ داد، اما خوشبختانه تلفاتی نداشت.

پیش ازان بیش از ۲۰ تن اطفال در یک مسجد تخار بمبارد شدند و سپس مرکز آموزشی کوثر در کابل آماج حمله وحشیانه قرار گرفت. متاسفانه، عاملان این همه رویدادهای وحشیانه ملیشه‌های ارگ و یا هم خوارجی هستند که زیر بال‌های آن‌ها پنهان شده‌اند.

انسان‌های بی‌گناه، مراکز علمی‌و تاسیسات عام المنفعه را تنها کسانی هدف قرار داده می‌توانند که نه بر اسلامیت باور دارند و نه هم بر انسانیت و افغانیت.

برای اینچنین مردم تنها و تنها منافع شیطانی شان اولویت دارد.

حملات تاکتیکی و فاتحانه مجاهدین بر مراکز نظامی‌دشمن در سراسر کشور دوام دارد و حلقات ارگ و جنگ‌طلب رژیم کابل آینده نزدیک خود را بسیار تلخ می‌بینند، از همین است که به هر حربه‌ای رو آورده‌اند، تا بتوانند ملت و یا جامعه جهانی را در برابر مجاهدین به احساسات بیاورند.

بهانه‌گری‌ها و مزاحمت ارگ در برابر پروسه صلح برای همه روشن است.

مذاکرات و صلح برای ارگ‌نشینان تنها عبارت از تسلیمی‌و یا آتش‌بس مجاهدین است. آن‌ها دیگر به هیچ چیزی به نام صلح باور ندارند.

حمله دیروزی بر پوهنتون کابل که زیر بال ارگ انجام یافت، داعش آن را به‌دوش گرفت و تصاویر آن را هم منتشر کرد. اما اجساد مهاجمان فوری غائب کرده شد و شواهد دیگری نیز به رسانه‌ها نشان داده نشد. حلقه ناصالح ارگ تنها چند حرف‌های نوشته شده بر دیوار و یک بیرق سفید را به عنوان اسناد به رسانه‌ها نشان می‌دهد، که گویا این کار را مجاهدین کرده باشد.

ارگ‌نشینان در حالی از وجود داعش انکار می‌کنند، که همواره به جهانیان گفته‌اند نیروهای اشغال‌گر باید از اینجا نروند، زیرا به‌شمول داعش ۲۰ گروه درین جا فعالیت دارند.

چند روز پیش طیارات رژیم یک مسجد را در تخار بمبارد و اطفال را شهید کرد و صحنه‌های تصویری و ویدیویی آن را همه دیدند، اما ارگ‌نشینان انکار کردند و گفتند این جا قومندانان طالبان بود.

حتی ناصالح گفت اگر کسی بگوید این‌جا اطفال شهید شده اند مجازات می‌شود.

اکنون تمام ملت آگاه است که ارگ‌نشینان چقدر چشم سفید هستند و چقدر بی‌شرمانه از حقایق روشن انکار می‌کنند.

مجاهدین امارت اسلامی‌هیچ‌گاه به چنین کارهای وحشیانه و ناروا تن نمی‌دهند و نه هم به چنین کارها نیاز دارند.

مجاهدین امارت اسلامی‌که قرارگاه‌های کانکریتی رژیم مزدور را ریشه‌کن می‌توانند، بیس‌های ملیشه‌های خونخوار سی آی‌‌‌ای بنام نیروهای خاص را از بین برده می‌توانند، در ظرف چند ساعت و روز تمام ولسوالی را از وجود دشمن تصفیه می‌توانند، پس چه نیاز دارند که محصلین بی‌گناه را هدف قرار بدهند و بر پوهنتون، مدرسه، مسجد، کلینک و خانه‌ها حمله کنند؟

مجاهدین در دفاع و انتقام از هموطنان خود به جهاد آغاز کرده‌اند، در حالی‌که نیروهای رژیم علنا اعلان می‌کنند که وظیفه نگه‌داری نیویارک و واشنگتن را به‌دوش دارند.

روشن است مهاجمان پوهنتون آن خوارج فراری و شکست خورده‌ای هستند که توسط هلیکوپترهای رژیم نجات داده شدند و اکنون زیر بال ارگ و امنیت ملی برای همین جرائم نگه‌داری می‌شوند.

«دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟[۱]
برچسب ها
بازدید : 373
جمعه 15 آبان 1399 زمان : 5:36

اعلامیه امارت اسلامی‌افغانستان در مورد حملات جماعت دوله به دانشگاه کابل و حمله هوائی به مسجد تخار و…

با تاسف اطلاع حاصل نموده‌ایم که یکی از دانشگاه‌های کابل از سوی چند نفر مورد حمله قرار گرفته و در آنجا به محصلین و مردم ملکی تلفات وارد شده‌است.

امارت اسلامی‌این حمله و همچنان بمبارد هوایی چند روز پیش بر یک مسجد در ولایت تخار را که سبب تلفات تعداد زیادی اطفال شده‌ بود و نیز حمله چند روز پیش بر یک کورس آموزشی بنام کوثر در کابل را به شدیدترین الفاظ تقبیح نموده، و برای شهدا طلب مغفرت و برای زخمیان شفای عاجل مسئلت دارد و برای خانواده‌های شان از عمق قلب تسلیت می‌گوید.

بدون شک این‌گونه حملات از سوی آن عناصر شرور انجام می‌یابد، که پس از شکست در ننگرهار و جوزجان رژیم کابل برای شان پناه داد، در مهمان‌خانه‌های خود نگه‌ داشته و سپس برای چنین حملات وحشیانه استخدام، همکاری و رهنمایی می‌کند و برای شان پلان را طرح می‌کند.

این اماکن کدام مرکز نظامی، قرارگاه و یا هدف دیگر نظامی‌نیست، که حملات بر آن را کسی توجیه بتواند، بلکه تنها به هدف نمایش وحشت، تخویف مردم و پخش پروپاگند انجام می‌یابد. مسئولان بلندرتبه اداره کابل به‌جای که احساس شرم و خجالت بکنند، مسئولیت این حمله را به گونه‌ای به امارت اسلامی‌منسوب می‌کنند.

از این هم ظاهر می‌شود که این‌گونه حملات برای تهیه مواد چنین پروپاگندها به گونه مشترک انجام می‌یابد. اما الحمدلله ملت مجاهد افغانستان مجاهدین امارت اسلامی‌را از نزدیک می‌شناسند و می‌دانند که مجاهدین ما هیچگاه بر مراکز تعلیمی، اماکن عمومی‌و دیگر محلاتی که هدف نظامی‌نداشته باشد حمله نمی‌کنند.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی

۱۶/۳/۱۴۴۲هـ ق

۱۲/۸/۱۳۹۹هـ ش ــ ۲۰۲۰/۱۱/۲م

«دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟[۱]
بازدید : 273
سه شنبه 12 آبان 1399 زمان : 18:38

سکولاریسم : کنار گذاشتن قانون شریعت الله و هدف از استفاده از ابزار توهین و ایجاد جنگهای مذهبی

ارائه دهنده:سید جمالدین هراتی

زمانی که سکولاریسم بر زبان جاری می‌شود یعنی کنار گذاشتن و تعطیل صدها آیه و حدیث که به امور اجرائی و حکومتی جامعه ربط دارند و تنها با داشتن قدرت حکومتی می‌توان آنها را اجرا کرد. یعنی زمانی که حکومتی نباشد که این قوانین را اجرا کند تمام این آیات و احادیث تعطیل می‌شوند و اسلامی‌ناقص برای مسلمین باقی می‌ماند که تنها به امور شخصی و فردی می‌پردازد.

سکولاریسم تنها به این اندازه پیش روی بسنده نمی‌کند بلکه در قالب نهادی مردی و بخصوص رسانه‌های عمومی‌و آموزش و پرورش و آزادی‌های فردی به صورت خزنده‌‌‌ای به جایگزین کردن سایر ارزشهای فردی خودش هم اقدام می‌کند که تحت عنوان سکولاریزاسیون از آن نام برده می‌شود.

در این بخش مثلاً تحت عنوان آزادی «فکر» که در واقع آزادی «کفر» است به سهولت به تمام ارزشهای اسلامی‌توهین می‌شود. روزی در سایه‌ی امنیت پلیسی آمریکا قرآنها را می‌سوزانند، و روزی در سایه‌ی قدرت نظامی‌فرانسه به پیامبر اسلامی‌توهین می‌کنند و…

بدون شک توهین با نقد فرق می‌کند این را هر احمقی می‌فهمد غیر از سکولاریستها. هدف سکولاریستها از اهانت جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز و مُشمئزکننده به قرآن کریم و پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم حوادث تلخ و بزرگی هستند که نمی‌توان آنها را تنها در حدّ یک حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بی‌ارزش به حساب آورد.

این توهینها اقداماتی محاسبه‌شده از سوی مراکز سکولاری است که از سال‌ها پیش به این طرف، سیاست اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن و پیامبر صلی الله علیه وسلم پرداخته‌اند. این حلقه‌ی دیگری از زنجیره‌ی ننگینی است که از زمان اولین پیامبر تا کنون ادامه داشته و در عصر حاضر در جوامع سکولار غربی با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکی و ده‌ها فیلم ضد اسلام ساخته‌شده در‌هالیوود ادامه یافت و اکنون به این توهین نفرت‌انگیز رسیده است. پشت صحنه‌ی این حرکات شرارت‌بار تنها دین سکولاریسم و سکولاریستهائی هستند که از صهیونیسم جهانی خط می‌گیرند.

در این حرکتهای حساب شده مواظب باشیم که فریب سکولاریستها را نخوریم بخصوص زمانی که وارد توطئه‌ی تولید جنگ میان شریعتهای آسمانی و انحراف از دشمن شناسی مسلمین را دارند. به عنوان مثال زمانی که جرج بوش سکولار و شیطان پرست عضو انجمن شیطانی استخوان و جمجمه که هیچ اعتقادی به مبادی نصرانیت ندارد اما اعلان جنگ صلیبی می‌کند باید بدانیم که هدف سکولاریستها این است که:

1- به جنگ سکولاریستی خود با مسلمین رنگ و بوی مذهبی بدهند

2- جنگ خود با مسلمین را همگانی کنند و توده‌های مختلف مذهبی را نیز با خود همراه کنند همچنانکه هزاران نفر از بچه مسلمانها را نیز در عراق و سوریه و افغانستان و غیره با خود همراه کرده اند.

3- افکار عمومی‌مسلمین را منحرف ساخته و مسلمین را از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازند و به جای تمرکز بر سکولاریستها و رژیم صهیونیستی، جنگ مسلمین به سوی نصرانی‌ها و اهل کلیسا و یا جنگ مسلمین به سوی سایر مذاهب اسلامی‌و بخصوص جنگ شیعی – سنی یا جنگ نجدی – صوفی و… منحرف شود.

پس لطفاً فریب نخوریم و از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و از اصل اتحاد و وحدت اسلامی‌منحرف نشویم .

اگر فضیلت پاداشی در پی داشته باشد، همانا خودِ آن فضیلت پاداشِ خویش است.
بازدید : 417
سه شنبه 12 آبان 1399 زمان : 18:38

http://ketabwasaif.com/wp-content/uploads/2020/10/abuhamzaetthad.1jpg-1496x1536.jpg

پروسه‌ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی‌(۱)

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:«الوَحدةُ خيرٌ مِن جليسِ السُّوءِ، و الجَليسُ الصالِحُ خيرٌ مِنَ الوَحدةِ»[۱]تنهائی بهتر از همنشین بد است، و همنشین صالح بهتر از تنهائی است.

یا می‌فرماید: لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْوَحْدَةِ، ما سار راكبٌ بليلٍ أبدًا [۲] یا « مَا سَارَ رَاكِبٌ بِلَيْلٍ وَحْدَهُ»[۳] اگر مردم، خطرات تنها به سفر رفتن را می‌دانستند، هیچ کس به تنهایی در شب، مسافرت نمی‌کرد.

پس«وحدت» مصدری است به معنی واحد، تنهائی و یکی بودن؛ و در اصطلاح «وحدت» یعنی یکدلی و یکی شدنِ دو یا چند امر و جانبِ مختلف، با کنار زدن و پاک کردن تمام موارد مورد اختلاف. الله تعالی خطاب به مومنین می‌فرماید: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ (و همگی به رشته خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید) وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً (آل عمران/۱۰۳) و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان پیوند داد، پس برادرانی شدید. و رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:الْمُؤْمِنُ مَأْلَفَةٌ وَلا خَيْرَ فِيمَنْ لا يَأْلَفُ وَلا يُؤْلَفُ.[۴] مؤمن مونس است(مورد انس والفت است) و در کسی که انس نگیرد و به او انس گرفته نشود، خیری در او نیست.

در این صورت عامل یکدست کردن و وحدت بخش مومنین، نعمت عقاید و قوانین واحد اسلامی‌است که با دور ریختن و حذف تمام افکار، سخنان، قوانین و رفتارهای غیر شرعی، قلبها را یکی و مونس کرده، و این قلب واحد با دستور و حکمی‌واحد سایر اعضای بدن و ساختمان اجتماعی جامعه‌ی مومنین را مدیریت میکند. به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنین را گاه به جسم واحد یا ساختمان واحدی تشبیه می‌کند و می‌فرماید:

  • مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ (مثال مؤمنین در شفقت، دوستی و مهربانی مانند اعضای یک جسم هستند،) إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى [۵]زمانی که یک عضو آن به درد آمد سایر اعضا نیز بی قرار می‌شوند وتب می‌کنند و ابراز همدردی می‌کنند.

دانلود به صورت pdf :

پروسه-ی-اجتناب-ناپذیراتحاد-اسلامی،-دوران-گذار-از-تفرق-کنونی-به-

دریافت

دانلود به صورت word :

پروسه-ی-اجتناب-ناپذیراتحاد-اسلامی،-دوران-گذار-از-تفرق-کنونی-به-دریافت


[۱] السيوطي: الجامع الصغير ۹۶۴۷

[۲] صحيح ابن حبان۲۷۰۴

[۳] بخاری ۲۹۹۸

[۴] رواه أحمد (۲/۴۰۰) (۹۱۸۷) والحاكم (۱/۷۳) والبيهقي (۱۰/۲۳۶) (۲۱۶۲۷) و الهيثمي في مجمع الزوائد (۱۰/۲۷۶)

[۵] مسلم(۲۵۸۶)، والبخاري (۶۰۱۱)

سکولاریسم : کنار گذاشتن قانون شریعت الله و هدف از استفاده از ابزار توهین و تولید جنگهای مذهبی
بازدید : 362
سه شنبه 12 آبان 1399 زمان : 18:38

متحدین جولانی در ادلب و ترور هدفمند مخالفین مهاجر جولانی

ارائه دهنده:عبدالله ترکستانی

ما بر این باوریم که القاعده پس از شهادت شیخ اسامه بن لادن تقبله الله از منهج صحیح آن خارج شده و در قالب منهج نجدیت شیخ ایمن الظواهری گرفتار شده است . به دنبال افتادن در منهج نجدیت متاسفانه دچار آفاتهای خاص نجدت هم شده است که می‌توان به وحدت گریز بودن و گرایش به تفرق و شیخ محوری اشاره کرد .

نجدت تنها با زور اسلحه می‌تواند خودش را بر سایر مسلمین تحمیل کند و ظرفیت وحدت اسلامی‌و حتی اتحاد اسلامی‌را نیز ندارد، به همین دلیل به صدها گروه مختلف مسلح و غیر مسلح تقسیم شده است و هر گروهی هم برای خودش شیخ و شیوخ و مفتی‌های خاص خود را دارد.

ایمن الظواهری با قدم گذاشتن در این تفکر نجدیت و رها کردن منهج سید قطبی شیخ اسامه بن لادن در واقع خودش و گروهش را در مسیر سرگردانی و تفرق و جنگهای داخلی و سایر مصیبتهای متعلق به نجدیت قرار داده است.

گروه طرفدار ایمن الظواری در سوریه تحت عنوان حراس الدین فعالیت دارد که اسباب بازی دست جوانکی به نام جولانی شده است که با تلفات غیر قابل انکاری در مسیر اهداف این جوانک و در واقع در مسیر اهداف ناتو و آمریکا قرار گرفته است.

آمریکا همیشه گفته است که متحد نمی‌خواهد بلکه مزدور می‌خواهد و زمانی که حراس الدین مثل جولانی و دارودسته اش تن به مزدوری نمی‌دهد باید هزینه‌ی آن را نیز بدهد.

چندی قبل هواپیمای بدون سرنشین آمریکا و ناتو که از پایگاههای ترکیه (حلیف جولانی) برخاسته بودند در غرب ادلب نزدیک به روستای «عرب سعید» ماشین شیخ ابوذر المصری قاضی سابق تنظیم حراس الدین را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن شیخ ابوذر المصری شد و همراهان او نیز زخمی‌شدند که امروز خبر رسید شیخ ابومحمد السودانی مسئول کل اداری تنظیم حراس الدین و مجاهدان و مهاجرانی که در این حمله مجروح گردیده بوند بر اثر جراحات وارده همگی وفات کرده اند.

شیخ ابومحمد السودانی از فرماندهانی بود که سابقه بسیار جهادی در سودان، سومالی، افغانستان و یمن داشت اما در نهایت توسط اربابان دارودسته‌ی جولانی در سرزمینهای تحت کنترل گروه جولانی کشته شد .

این سرنوشت تمام مهاجرینی است که تن به ذلت مزدوری مستقیم برای ناتو و آمریکا نمی‌دهند.

پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (۱)

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی